زمان انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۶ -

سلطانی‌فر و سرخابی‌ها؛ آقای وزیر شما کدام طرفید؟

آنچه که با سنوات گذشته متفاوت بوده است، ثبات نسبی مدیریتی حاکم در باشگاه پرسپولیس است.

سرای نور؛

یک فصل فوتبالی دیگر به پایان رسید و فصلی دیگر در راه است. یک سال مالی دیگر برای دو باشگاه پرطرفدار پایتخت به پایان رسید. کلاف مدیریت این دو باشگاه اما همچنان سردرگم است.
در آستانه برنامه ریزی برای فصل ۹۶-۹۷ برای همه مثل روز روشن شده که بدون حمایت مالی دولت، اداره این دو باشگاه یک ماموریت غیر ممکن است. از یک طرف توقع از این باشگاه های مردمی زیاد است، برخی ناکامی ها قلب میلیون ها نفر را آزرده می کند در حالی که پیروزی ها نقش مهمی در ایجاد شادی و نشاط در جامعه دارند. انتظار هواداران این است که این دو باشگاه از بهترین امکانات، بهترین ستاره ها و بهترین مربیان بهره ببرند تا بتوانند در سطح اول فوتبال آسیا حرفی برای گفتن داشته باشند.
ولی از طرف دیگر امکانات مالی، فرسنگ ها دور از رویای هواداران است. به ده ها میلیارد بدهی انباشته شده باید استرس پرونده هایی که هر آن در فیفا می تواند منجر به محرومیت یا کسر امتیاز شود را اضافه کرد. همه اینها به غیر از بودجه ای است که برای عقد قرارداد با بازیکنان “بین المللی” مورد نیاز است.
واقعیت این است که در شرایط فعلی(با توجه به بدهی های انباشته شده) برای بستن یک بودجه واقع گرا که بتواند تا حدودی به انتظارات پاسخ دهد به بیش از ۷۰ میلیارد تومان پول نیاز است. در یک بودجه واقع گرا، مدیریت باشگاه باید توضیح دهد چه مقدار معوقات از حقوق و پاداش فصل قبل بازیکنان مانده؟ جمع قراردادها برای بازیکنان قدیم و قراردادهای(بلندمدت) جدید در فصل آینده چقدر است؟ چه مقدار پشتوانه برای تامین مبلغ پرونده های فیفا در نظر گرفته است؟ جمع بدهی های مالیاتی چقدر است؟ چه بخش از بدهی های انباشته شده قرار است در این سال مالی پرداخت شود؟ میزان سرمایه گذاری در بخش آکادمی …
در حالی که رقم هایی که به عنوان کل دریافتی از اسپانسرها و دیگر منابع موجود، جسته و گریخته از اینجا و آنجا می شنویم به نصف این رقم هم نمی رسد. در وضعیت کنونی اقتصاد ایران که بخش اعظم آن دولتی است، هیچ اسپانسر خصوصی پیدا نمی شود که این مبلغ را تامین کند. در عین حال این بودجه پایین تر از بودجه باشگاه هایی چون الزمالک و الاهلی مصر است. دو باشگاه پرطرفدار در کشوری با تولید ناخالص داخلی و اقتصادی که به مراتب کوچک تر از اقتصاد ایران است.
فصل فوتبالی ۹۵-۹۶ در حالی به اتمام رسیده که محمدرضا داورزنی معاون حرفه‌ای و قهرمانی وزارت ورزش اعلام کرده است: “مطابق سنوات گذشته باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس باید گزارشات مالی خود و برنامه‌ریزی‌های مالی فصل آینده را با تصویب هیات مدیره پیش ببرند.”
مطابق سنوات گذشته قرار نیست صاحبان اصلی این دو باشگاه دولتی در جریان گزارشات مالی و برنامه ریزی های مالی فصل آینده قرار گیرند. مطابق سنوات گذشته به مردم ربطی ندارد کل دریافتی فصل پیش چه مقدار بوده، چقدرهزینه شده و چه میزان از بدهی های انباشته پرداخت شده است. قرار نیست ما بدانیم بودجه سال آینده چقدر است و چه پشتوانه ای برای تامین مالی پرونده های فیفا در نظر گرفته شده است، قرار نیست رقم کل حمایت های مردمی به سامانه ۳۰۹۰ اعلام شود.
اما با تمام این تفاصیل حداقل یک مورد با سنوات گذشته متفاوت بوده است: ثبات نسبی مدیریتی حاکم در باشگاه پرسپولیس. ثباتی که به گواه کارشناسان، یکی از مزیت های کلیدی در رقم خوردن موفقیت های ورزشی دو فصل اخیر این باشگاه محسوب می شود.
ما به اینکه وزرا یکی پس از دیگری بیایند و بدون ارائه راهکار مناسب، مسئولیت تامین منابع را تنها به عهده مدیران بگذارند عادت کرده ایم . لذا وقتی آقای داورزنی می گوید “از نظر وزارت ورزش و جوانان آقایان افتخاری و طاهری مسئول مستقیم تامین منابع باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس هستند. این که در این مسیر چه رویه‌ای طی می‌شود به خود باشگاه و هیات مدیره مربوط است نه به وزارت ورزش و جوانان”، دیگر تعجب نمی کنیم. عادت کردیم خودمان را همنوا با وزارت ورزش گول بزنیم و باور کنیم مسئولیت سردرگم بودن کلاف، هیئت مدیره و مدیران باشگاه ها هستند وگرنه منابع مالی کافی برای حل تمامی مشکلات و درخشش سرخابی ها در سطح اول باشگاه های آسیا در دسترس است!
در این بین بعد از رسانه ای شدن شایعه استعفای علی اکبر طاهری، صحبت های دکتر بیژن ذولفقارنسب مشاور وزیر در امور ورزشی که خود بارها از بی ثباتی مدیریتی به عنوان مهمترین معضل در فوتبال ایران نام برده است در نوع خود جالب است: “نمی‌توان گفت‌ استعفای طاهری خوب است یا بد. به‌ هر حال ایشان کاری را شروع کرده بود و اگر کسی جای او می‌آید باید بتواند مسیرش را ادامه‌ دهد.”

باید از ایشان پرسید پس تکلیف آن ثبات که این همه رویش تاکید داشتید چه می شود؟ آیا آقای ذوالفقارنسب بعد از یک دهه دوری از بازارمربیگری در ایران، در سن ۶۹ سالگی به دنبال پست های مدیریتی است و همان “کسی که جای او می آید”؟ امیدواریم که اینطور نباشد چون با چنین نیتی مشاوره علیه هر مدیری فاقد ارزش های علمی لازم در سطح کلان ورزش این کشور است.
ایکاش وزارت ورزش گزارش های مالی این دو باشگاه را رسانه ای کند و قضاوت عملکرد مدیران را به خود افکار عمومی و هواداران بسپارد. اینگونه، هم به وظیفه خود عمل کرده و هم از مشورت میلیون ها نفر صاحبان سهام این باشگاه در سیاستگذاری و اداره امور بهره مند خواهد شد.

کلیدواژه ها:
زمان انتشار: ۱۱ خرداد, ۱۳۹۶

مطالب مرتبط


  • آخرین اخبار
  • پربیننده ترین ها
  • آرشیو