زمان انتشار: ۱۱ تیر ۱۳۹۶ -

تفکر آمریکایی چگونه با مغز ایرانی‌ها بازی می‌کند

بعد از گذشت تقریبا دو سال از عرضه بازی BattleField 4 این بار شرکت سوئدی DICE با همکاری شرکت EA توانست نسخه جدید بازی عرصه میدان یا Battle field 1 را ارائه دهد.

سرای نور؛

داستان بازی مربوط به جنگ جهانی اول است و شش پلات یا داستان در دل خود دارد. داستان‌ها به فراخور جنگ جهانی اول و وقایع مربوط به آن در مورد کشورهای درگیر جنگ است. جبهه ایتالیا، جبهه فرانسه، لندن و نبرد های هوایی انگلیس با متحدین، نبرد استرالیا و نیوزلند با دولت عثمان و فعالیت های لورنس عربستان بر ضد امپراطوری عثمانی شش داستان این بازی هستند. داستان ها تکراری هستند و حرف تازه ای ندارد. نویسنده تلاش داشته تا بازیگر ها رشادت های سربازان و سختی های میدان نبرد در جنگ جهانی اول را درک کنند. نبردی که به زعم آنان چهره دنیا را برای همیشه تغییر داد. زد وخورد های نبرد چیز تازه ای ندارد. بر خلاف نسخه های قبلی که کمی ابتکار و خلاقیت خصوصا در نبرد های تن به تن دیده می شد خبری از این خلاقیت در میدان نبرد ۱ نیست. دیالوگ ها تکراری هستند و حتی نبرد تن به تن که در نسخه های قبلی وجود داشت دیگر به چشم نمی خورند.

میدان نبرد ۱ توانست در اولین هفته فروش خود بالغ بر ۲۴۰ هزار نسخه به مخاطبین تنها در کشور ژآپن بفروشد. تا کنون آمار رسمی از میزان فروش واقعی این اثر منتشر نشده است اما مطالعه میزان فروش و صدر نشینی ماهانه پی در پی این بازی در جدول فروش حکایت از استقبال گسترده مخاطبین از این بازی دارد. همچنین سایت های تخصصی بازی و بازخورد ها نیز رضایت بازیگر ها را نشان می دهند.

نقد و تحلیل:

اینبار هم همکاری این دو کمپانی با استفاده از موتور Frostbite می باشد. موتور بازی که توسط شرکت EA ساخته شده و شرکت DICE توسعه داده شده است. موتور فراست بایت از ابتدای پیدایش تاکنون چندین نسخه ویرایش شده است و در حال حاضر نسخه فراست بایت ۳ به عنوان آخرین نسخه برای ساخت این بازی استفاده شده است. فراست بایت تا قبل از بازی میدان نبرد ۳ یا Battlefield 3 در قواره یک موتور بازی بود. اما با عرضه بازی بتل فیلد ۳ و جنجال موضوع آن که حمله به ایران می باشد فراست بایت نیز همانند این بازی در کانون توجهات قرار گرفت. هوشمندی این موتور و تعامل آن با محیط بازی و بازیگر از نکات مهم برتری این موتور اختصاصی شده است. فراست بایت که بر پایه پلتفرم زبان C++ و C# و IronPython و Lua توسعه داده شده به دلیل حوادث و رخداد های داستان بازی بتل فیلد ۳ نقش زیادی در باورپذیری داستان بازی برای مخاطبین داشت. حالا در میدان نبرد ۱ این موتور بازی قدرتمند تر و باهوش تر از همیشه ظاهر شده است اما این هوشمندی در مقایسه با بازی هایی چون افسانه قاتلان  Assasin Creedدر سطح پائینی قرار دارد.

کاراکتر های بازی ماموریت دارند تا تیراندازی کنند، بکشند و مسیر را باز کنند. بازی به شکل احمقانه ای همه مسائل هر مرحله را خودش به سرانجام می رساند. مثلا در نبرد هوایی اگر شما نتوانید کار محافظت از یگان بمب افکن را انجام دهید ناگهان از طرف مافوق شما خبر می رسد که می توانید کار را به صورت دیگری انجام دهید و راه موفقیت هنوز باز است. توقع بیشتری از این بازی آنهم بعد از دو نسخه قبلی می رفت. توقعی که اصلا برآورده نشد.

گذشته از این مسائل میدان نبرد ۱ برتری هایی نیز دارد که کیفیت بصری بالایی به آن داده است. مدل ها و فضا سازی ها حرفه ای و باورپذیر از آب درآمده است. تکسچرینگ نیز خوب و به اصطلاح رئال درآمده است. شیدینگ و لایتینگ نیز به اندازه ای حرفه ای و واقعی انجام شده که ظاهر بسیار واقعی به کار بخشیده است.  جلوه بصری به شکل غیر قابل انکار تمیز و واقعی می باشد. انیمیشن های بازی نیز که در آن شبیه سازی لباس کاراکتر ها به صورت محدود به چشم می خورد خوب و حرفه ای ساخته شده و هر چند از نظر کارگردانی کمی ضعیف هستند اما این ضعف توسط کیفیت بصری رندرینگ پوشیده شده و بازیگر آن را احساس نمی کند. این ضعف درواقع در ساختار بازی وجود دارد. در واقع بتل فیلد ۱ یک مانیفست احساسی درباره جنگ جهانی اول است. گویی سازندگان می خواهند مدام بگویند: جنگ جهانی اول خیلی مهم است، حواستان به آن باشد. دشمنان شروری در آن بودند و رشادت های زیادی در آن صورت گرفت. این تکرار در قسمت های آخر آزار دهنده و کلیشه ای شده است. دیالوگ ها و مونولوگ ها همگی درباره این موضوع هستند و هر اپیزود بازی این مفهوم را تکرار می کند و کم کم ادامه بازی کسل کننده می شود. لذت بازی تنها در قسمت اول هر اپیزود وجود دارد و بعد از آن بازی کسل و خسته کننده می شود.

بازی یک طرفه است و عادلانه نیست. مسلمانان و امپراطوری عثمانی از شرورترین و سرسخت ترین دشمنان در بازی تصویر شده اند به گونه ای که از آلمان ها هم سرسختی بیشتری نشان می دهند.

انگلستان منجی عالم است!

گرچه افسران متفقین مظلوم و شخصیت خوب این بازی تصویر شده اند اما بیش از همه افسران انگلیسی شجاع، از خود گذشته و منادی صلح و آزادی معرفی می شوند. در داستان  Through Mud and Blood (از میان خون و گِل) یک تانک انگلیسی شجاعانه به میان خطوط آلمان ها می زند تا بتواند خط را بشکند. در میانه راه افسران آن در عین شجاعت و مظلومیت کشته می شوند. همینطور در ماموریت لورنس در عربستان نیز چنین است. لورنس عربستان فردی حکیم، دارای استراتژی، آزادی خواه و مبارز نشان داده می شود.

امروزه همگان می دانند که سرویس سلطنتی انگلستان از طریق مامور خود توماس ادوارد لورنس معروف به لورنس عربستان توانست قلمرو امپراطوری عثمانی را در حجاز و عراق آشفته کند و این امپراطوری در این ناحیه تبدیل به چند کشور کوچک شود. این طرح امروزه باز هم توسط ایالات متحده آمریکا به نام خاورمیانه بزرگ در حال اجرا است. لورنس توانست قبایل حجاز را متحد کند و علیه عثمانی بشوراند. سرانجام از پی این تلاش ها به اصطلاح کشور عربستان  یا سلطنت سعودی و کشور اردن هاشمی تشکیل شد. لورنس عربستان از ماموران زبده تاریخ انگلستان است که در این بازی یکی از شخصیت های اصلی می باشد. در این بازی بازیگر که یک زن عرب بنام زهرا غفران بازیگر اصلی است و جملات قصار لورنس عربستان راهنمای او می باشد.

با توجه به نکات گفته شده می توان اغراض سیاسی سازندگان بازی واضح است. بتل فیلد شاید سیاسی ترین بازی اول شخص تیرانداز است که ساخت شده است. محصولات این شرکت در مسیر آرمان های ایالات متحده آمریکا ساخته می شود. اهداف بازی ها و استراتژی آنها مطابق با قرائت آنها از تاریخ است و تقسیم بندی آنها از خیر و شر را در بازی تکرار می کند. در این مسیر موتور بازی فراست بایت نیز نقش مهمی در محقق شدن اهداف سازندگان دارد.

بتلفیلد ۲ درباره حمله قوای آمریکا به روسیه ساخته شد. در بتلفید ۳ موضوع بازی حمله به ایران بود. البته آنها هوشمندانه تلاش کرده بودند تا داستان مهندسی شود و ایرانی که مورد حمله امریکا واقع می شود تحت سیطره ارتش آزاد است که ریاست آن ارتش شخصی است با لباس فرم ستاد کل نیرو های مسلح کشورمان.

بتلفیلد ۴ نیز در باره حمله امریکا به کشور چین ساخته شد. کشور چین در این بازی تحت نفوذ یک دیکتاتور تند رو قرار دارد اما در نهایت بعد از تلفات زیاد ارتش امریکا او شکست می خورد. در این شرایط وضعیت مالکیت شرکت سوئدی DICE هنوز مشخص نیست و اینکه یک شرکت سوئدی خط تولید بهترین بازی خود را در اختیار اهداف و منافع ایالات قرار دهد یک علامت سوال بزرگ به وجود می آورد! تداوم خط داستانی و تعلیق نیز طی چهار نسخه یک بازی و مورد تهاجم قرار دادن دول رقیب امریکا در بازی یکی پس از دیگری با سناریو های شبیه به هم نشان از یک برنامه ریزی دقیق و بلند مدت در این رابطه و بهره گیری از کمک ها و منابع دولت آمریکا یک مفروض قوی می باشد. در واقع در عرصه جنگ نرم فراست بایت یک جنگ افزار قوی و در خدمت منافع امریکا است. در این خصوص در کشورمان هیچ سیاست یا برنامه ریزی مدونی مبتنی بر طراحی یک بازی به عنوان پاسخ در خور شأن این بازی و همچنین برنامه ریزی برای جلوگیری از انتشار این گونه بازی ها انجام نشده است. نباید فراموش کنیم که جنگ نرم نبرد واقعی زمانه ما می باشد و پاسخ کار باطل در این زمینه ساختن کار حق است.

کلیدواژه ها:
زمان انتشار: ۱۱ تیر, ۱۳۹۶

مطالب مرتبط


  • آخرین اخبار
  • پربیننده ترین ها
  • آرشیو