زمان انتشار: ۱۷ مرداد ۱۳۹۶ -

آیا بارسلونا در حال فروپاشی است؟

حمیدرضا صدر به تحلیل خوان لاپورتا از شرایط بارسلونا پرداخته، لاپورتا که از نابودی کاتالان ها حرف زده...

سرای نور؛

حمیدرضا صدر به تحلیل خوان لاپورتا از شرایط بارسلونا پرداخته، لاپورتا که از نابودی کاتالان ها حرف زده…

 

“… بارسا در حال فروپاشی است، بارسا در حال فروپاشی است”، این جمله را خوان لاپورتا رئیس سابق بارسلونا در جدیدترین مصاحبه اش بر زبان آورده. با نگرانی حرف زده. با تلخی. گفته دستاوردهایش را به نابودی کشیده اند، برنامه هایش را، باشگاه را. لاپورتا گفته و گفته و مدیران باشگاه را زیر تازیانه گرفته، ولی چه راه حلی پیش پا گذاشته؟

وقتی لاپورتا سال ۲۰۰۳ بر مسند ریاست بارسا نشست رونالدینیو را به عنوان بهترین بازیکن دوران به نوکمپ آورد. ستاره برزیلی دوران طی انتقال پر سر و صدایی به عنوان مقدمه برنامه بلند مدتی بارسایی شد. کاتالان ها طی سال های ۲۰۰۴-۱۹۹۹ همه جام ها را درو کردند. پیاپی قهرمان لیگ شدند. هم به رهبری فرانک ریکارد بر بام اروپا ایستادند و هم با پپ گواردیولا. سه گانه ۲۰۰۹-۲۰۰۸ را کسب کردند و طی شانزده ماه شش جام از شش جام را به چنگ آوردند. بارسای آن دوران مسیر تاکتیکی فوتبال را تغییر داد و پیروزی ۶-۲ در برنابئو فاصله اش با دشمن قدیمی را هم به رخ کشید. فوتبالی تهاجمی، گل هایی زیبا، پیروزی هایی پیاپی راه و رسم آن دوران بارسلونا بودند. بارسای آن عصر یکی از بهترین تیم های تاریخ شد.

 

ولی این همه قصه نبود. تیم اول بارسلونا با استعدادهای لاماسیا میادین را فتح کرد، باشگاه پیراهنش را به هیچ اسپانسری نفروخته بود و فقط لوگوی یونیسف روی آن پیراهن آبی اناری نقش بست. آن دوران به هر سو که نگاه می کردیم همان چیزی را می یافتیم که در بطن شعار بارسلونا جاری بود: “چیزی بیش از یک باشگاه”… ولی حالا نه تنها بازیکن بزرگی راهی نوکمپ نشده بلکه یک برزیلی از بارسا جدا شده و در پاریس عنوان گران ترین بازیکن تاریخ را گرفته. حالا رئال مادرید آن بالا رفته. چرا؟ چی شد؟ چرا آن مسیر وارونه شد؟

وقتی لاپورتا سال ۲۰۱۰ در انتخابات برابر دوست قدیمی و دشمن آن دورانش ساندرو راسل زانو زد برابر دوربین ها راسل را در آغوش کشید و تبریک گفت. ولی نگاهش سرد بود و یخ زده. بی شور و بدون لبخند از ته دل. همه چیز برای او “آغاز یک پایان” بود.

لاپورتا می گوید بهترین بارسا تاریخ را تحویل شان داد، ولی همه چیز را طی هفت سال ویران کردند. می گوید باشگاه را پرتاب کردند ته یک چاه عمیق. می گوید نشانی از لوگوی یونیسف روی آن پیراهن آبی اناری بر جای نمانده و نام بدنام قطر را جایگزینش کرده اند. می گوید “الگو / مدل” بارسا را به نابودی کشیده اند. می گوید راسل رفته بی آن که پاسخی به رسوایی ها بدهد. رفته و سرنوشتش گره خورده با حق و حساب بگیرهای زیر میزی و پول شویی ها. می گوید بارتومئو بارسا را با دروغ هایش دزدید و نقش عروسک خیمه شب بازی راسل را بازی کرد. می گوید آنها کجا هستند و چه می کنند؟ راسل به زندان افتاده و بارتومئو با اتهامات بزرگی روبرو شده.

لاپورتا اعتقاد دارد سه گانه ۱۵-۲۰۱۴ برتافته از درخشش لیونل مسی، لوییز سوارز و نیمار و همین طور مصلحت اندیشی های لوییز انریکه بود. می گوید طی حاکمیتش محصولات لاماسیا ستون های تیم را تشکیل دادند: ژاوی، اینیستا، بوسکتس، پیکه، مسی و والدس. ولی مدت ها است بازیکنی از لاماسیا در نوکمپ دوام نیاورده و هنوز ته مانده همان محصولات در میدان جان می کنند بی آن که جایگزینی در راه باشد. همان هایی که هویت بارسا را هنوز حفظ کرده اند، ولی رنگ آن هویت پریده و همه می دانند در حال محو شدن است.

 

لاپورتا اعتقاد دارد پیشترها بازیکنان با مبلغ کم تری راهی نوکمپ می شدند، چرا که پیراهن بارسا را می پوشیدند و کنار رونالدینیو، دکو و همین طور مسی، ژاوی و اینیستا بازی می کردند. با شوق و هیجان پا به نوکمپ می گذاشتند. ولی حالا با رفتن نیمار بازیکن بزرگی رغبتی برای پیوست به بارسا نشان نمی دهد، حتی کسی مثل مارکو وراتی که چندان هم بزرگ نیست. لاپورتا می گوید بازیکنانی مثل ایسکو، مارکو آسنسیو و دنی سبایوس که به نظر می رسید بازی شان در نوکمپ کارساز باشد راهی برنابئو شدند و پیراهن رئال را پوشیدند. می گوید برنابئو را به نوکمپ ترجیح دادند. می گوید طی دوران ریاستش اجازه نداد مادریدی ها جام اروپایی را بالا ببرند، ولی رئال در این مدت سه بار قهرمان اروپا شده. می گوید مگر ژاوی همین اخیرا در اشاره به بارسا از اصطلاح “غول خواب رفته” استفاده نکرد؟

 

برای لاپورتا تاریخ باشگاه بارسلونا روی دوش سه نفر اوج گرفته: خوان گامپر، لاژلو کوبالا و یوهان کرایف. او اعتقاد دارد شیوه بازی که کرایف در بارسا جا انداخت “برند” بارسا است. چیزی است مثل فرمول کوکاکولا. می گوید مگر مزه کوکاکولا تغییر می کند؟ می گوید بارسا باید برگردد به ریشه هایش. می گوید مدیران کنونی باشگاه باید استعفا بدهند، باید بروند، باید محاکمه شوند… ولی تا انتخابات زمان طولانی مانده، تا سال ۲۰۲۱٫ راه حل او اگر پذیرفته هم شود، باشگاه را درگیر بحران جدی تری کرده و بارسا را به دوره انتقالی پرتاب می کند که کسی نمی داند کی پایان خواهد یافت.

 

 

حمیدرضا صدر

 

 

 

از همین نویسنده بخوانید:

چلسی و کونته: وحشت از سرنوشت آنچلوتی

نیمار – پاریس؛ عملیات گنگستری ۲۰۱۷

 

 نیمار: بی وفایی و پول پرستی یا فرار از سایه مسی؟ 

 چهل سالگی دیدار ایران – آرژانتین؛ جشنواره رئال 

گرت بیل: پسر سرگردان برنابئو

جنون خرید در فوتبال اروپا: خرج کن و فقط خرج!

مورینیو و یونایتد: فصل دوم، فصل پرواز؟

چلسی و دیگو کاستا: جنگ با خروس جنگی 

 

انتقال جنجالی بونوچی: چرا سرباز کهنه کار یووه راهی میلان شد؟

 خامس رودریگز: وداع طولانی و تلخ از نوع مادریدی

جان تری در آستون ویلا: نه نمی تونی از روی سایه‌ات بپری

 طناب داری که آرام و بی صدا بافته شد

پوچتینو در لبه تاریخ و رویا

 

تابستان از نوع آرسنالی؛ بهترین‌ها را از دست بده

سایه و روشن های یک انتقال جنجالی

بازگشت رونالدو به منچستر‌یونایتد: هفت پرسش

 

نگاه انتقادی اکونومیست به صعود ایران!

 

کی‌روش: از منچستر تا تهران برخلاف مسیر آب

 

وقتی عروسی به کوچه ایران رسید 

روزی که بلیت جام جهانی مهر باطل خورد

از رونالدو تا بوفون؛ از آسمان تا زمین

زیدان – آلگری: نیش‌ها را به هیچ بگیر

توخل و دورتموند: وداع سرد سرد با دیوار زرد

فرانچسکو توتی: پس باد همه چیز را با خود نخواهد برد

گاسکویین ۵۰ ساله: بدون نامه‌ای از محبوبه بی‌وفا

آیا دو جام یونایتد، جام های میکی ماوس بودند؟!

سه سقوط کرده: ونگر، گواردیولا، مورینیو

زیدان ماند و انریکه رفت

جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه

 

چلسی ۲۰۱۷: دویدن دنبال باد

 

شبی در آمستردام برخلاف جریان آب

 

وقتی هیولا، سرخپوست‌ها را بلعید

بازنگری تاریخی‌‌ترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام ۱۳۵۲

کسی نمی‌گفت آفتاب در مونیخ می‌درخشد 

مسی: خرمن آتش در میعاد

ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو

 

تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا

 

سی ال؛ لبخند دارودسته مادریدی

 

یوونتوس – بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی

 

میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق

 

منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمی‌کند؟

 

مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟

 

سایه روشن‌های جذاب‌ترین لیگ جهان 

 

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

 

قطر – ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه ۱۳۷۶

 

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان…

 

سیتی – موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

 

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

 

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود…

 

تو هم تمام شدی آقای ونگر

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

 

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

 

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

 

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

اولین توفان: وسترن در امجدیه

 

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

 

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

 

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

 

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

 

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

 

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

 

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

 

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

 

جام جهانی ۴۸ تیمی: معما، پرسش و دلار

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

 

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

 

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

 

فوتبال سال ۲۰۱۶؛ ده پرده از زندگی و مرگ

 

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

 

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

 

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

 

لیونل مسی ۲۰۱۶: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

 

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

 

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

 

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

 

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

 

ال کلاسیکو ۲۳۲ : کسالت آمیخته به جادوی صد

 

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

 

تا ۴۱ سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

 

با این بارسلونا چه باید کرد؟

 

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

 

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

 

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

 

 وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروک‌های عمیق

کلیدواژه ها:
زمان انتشار: ۱۷ مرداد, ۱۳۹۶

مطالب مرتبط


  • آخرین اخبار
  • پربیننده ترین ها
  • آرشیو