زمان انتشار: ۹ بهمن ۱۳۹۵ -

« شاه رفت ؛ امام آمد »

شاه رفت

۲۶ دی‌ ۱۳۵۷ محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران، تهران را به مقصد مصر ترک کرد؛

سفری بی‌بازگشت که خبر آن به سرعت در ایران و جهان پیچید و «شاه رفت» تیتر درشت روزنامه‌های عصر تهران شد.

آخرین شاه ایران در روز ۴ آبان ۱۲۹۸ در تهران به دنیا آمد. پدرش «رضاخان میرپنج سوادکوهی» بنیانگذار سلسله پهلوی و مادرش تاج‌الملوک آیرملو بود. پس از آن‌که رضاخان پادشاه ایران شد، محمدرضا به مقام ولیعهدی رسید و آنچنان که پدرش می‌خواست در کنار بیست همکلاسی منتخبش از جمله حسین فردوست، تحصیل در مدرسه نظام را آغاز کرد و زبان فرانسه را از کودکی فرا گرفت. در دوازده سالگی برای ادامه تحصیل به سوئیس عزیمت کرد و در مدارس «اکل نوول دوشی» و انستیتو «لو روزه» ادامه تحصیل داد.
او در ۱۷ سالگی از مسیر یونان و سپس ترکیه راه ایران را در پیش گرفت و در دانشکده افسری تهران مشغول به تحصیل شد. سه سال پس از بازگشت به تهران ولیعهد با خواهر ملک فاروق پادشاه مصر ازدواج کرد. فوزیه که آن زمان ۱۸ سال داشت بعدها فرزندی به نام شهناز به دنیا آورد. تولد شهناز پهلوی در« آبان سال ۱۳۱۹» با خشم و ناراحتی خاندان پهلوی توأم شد. چرا که این خانواده برای به دنیا آمدن فرزند پسری که جانشین و ولیعهد محمدرضا پهلوی باشد نقشه‌ها کشیده بودند.
در پی استعفا و تبعید رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، محمدرضا که آن زمان بیست سال داشت در منصب سلطنت قرار گرفت و در شرایط اشغال نظامی کشور توسط بیگانگان در مجلس سوگند پادشاهی یاد کرد. فضای باز سیاسی در پی سقوط حکومت رضاشاه با ویرانی‌های حاصل از جنگ و حضور نیروهای خارجی در ایران همزمان بود و محمدرضای جوان در چنین شرایطی بر تخت سلطنت نشست.
با آغاز حرکت انقلاب اسلامی در خرداد ۱۳۴۲، شاه، با قساوتی تمام، مردم را به خاک و خون کشید و رهبر انقلاب اسلامی را در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به تبعیدی ناخواسته فرستاد، پس از این تبعید، محمدرضا پهلوی یکه‏تاز میدان حکومت ایران شد و به دیکتاتوری خود محور بَدل گشت. در طول این سالیان تا  پیروزی انقلاب، ساواک هرگونه مخالفتی را با شدت سرکوب می‏کرد و مستشاران آمریکایی در تمام ارکان کشور نفوذ کرده بودند.

 

از پس اتفاقاتی همچون استعفای هویدا، ناکامی دولت آموزگار، درگذشت مشکوک حاج سیدمصطفی خمینی، فاجعه سینما رکس آبادان، آشتی ملی بی‌فرجام شریف امامی، شکست دولت نظامی ازهاری در کنار بیماری شاه همه و همه حکومت وی را روز به روز تضعیف کرد، آنچنان که دی ماه ۵۷ محمدرضا راهی جز خروج از کشور در برابر خود ندید بنابراین شاپور بختیار را که از چهره‌های جبهه ملی بود به نخست‌وزیری گمارد و خود راهی سفری بی‌بازگشت شد
با مراجعت امام خمینی به ایران و وقوع انقلاب محمدرضا شاه به همراه خانواده‌اش حکم مسافرانی بی‌مقصد یافتند. برخی کشور‌ها که تا دیروز ادعای دوستی داشتند، از پذیرفتن وی سرباز می‌زدند و این برای شاهی که سال ها  در اوج  قدرت  سپری کرده  بودند به  فاجعه ای می مانست.
محمدرضا پهلوی از زمان ترک ایران در دی‌ماه ۱۳۵۷ تا زمان مرگش در مصر در مرداد ۱۳۵۹، کشورهای مختلفی را برای اقامت برگزید، اما در هریک از این کشورها اقامتش با مشکلات مختلفی مواجه شد. به‌طوری‌ که مجبور می‌شد تا مدام محل اقامتش را تغییر دهد. در این میان، در هر تغییر اقامتی، یکی از مشکلات او، پیدا کردن کشوری بود که حاضر به پذیرش وی باشد.
مصر ، مراکش، آمریکا و پاناما از جمله کشورهایی بودند که  محمدرضا تا زمان مرگ آوارگی  اش را سپری کرد.
با فرار شاه از کشور در ۲۶ دی ۱۳۵۷، انقلاب مردم ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله برای پیروزی و ریشه کنی نظام استبدادی و شاهنشاهی شتاب گرفت. با ورود آن رهبر فرزانه به ایران، شمارش معکوس سرنگونی رژیم آغاز شد. بختیار و پشتیبانش، امریکا، از پیش به چنین حقیقتی آگاه بودند. بنابراین، درصدد مانع تراشی و جلوگیری از ورود امام برآمدند، ولی با راه پیمایی های گسترده میلیونی و اعتصاب های پر دامنه مردم معترض و خشمگین روبه رو شدند. ازاین رو، فرودگاه ها که به دستور بختیار برای جلوگیری از ورود امام بسته شده بود، باز شد و امام در دوازده بهمن به وطن بازگشت.

 

 

امّا تیتر ماندگار ” شاه رفت ” روزنامه ی اطلاعات  در آن روز ها پیشنهاد چه کسی بود ؟

تیتر «شاه رفت» یکی از ماندگار‌ترین تیترهای مطبوعات دوران انقلاب ۱۳۵۷ است که در ۲۶ دی ماه در صفحه نخست روزنامه اطلاعات نقش می‌بندد .
مرحوم “غلامحسین صالحیار” (درگذشته در سال ۱۳۸۲) سردبیر وقت روزنامه اطلاعات در خاطرات شفاهی خود به تاریخ ۲۴ دی‌ماه ۵۷ گفته است: چون رفتن شاه قطعی است و توانسته‌ایم تاریخ و حتی ساعت پرواز را هم به دست بیاوریم باید پیش‌بینی کار‌ها را بکنم. می‌دانم در ساعتی که پرواز انجام می‌شود، رساندن عکس به روزنامه و انعکاس جزئیات چگونگی انجام این حادثه مهم مقدور نیست. از این رو از فرصتی که پیش آمد استفاده کردم و “عباس مژده‌بخش” رییس شعبه صفحه‌ بندی و مسئول آرایش صفحه اول روزنامه را به کنج خلوت می‌کشم و با او به صحبت می‌نشینم.از مدتی قبل مساله تیتر اول روزنامه در روز رفتن شاه فکر مرا به خود مشغول کرده است.‌‌
همان دو کلمه(شاه رفت) را روی یک تکه کاغذ کوچک نوشتم و دادم دست مسوول فنی و پرسیدم: می‌توانی این دو کلمه را با دستگاه «آگران» طوری بزرگ کنی که تمام عرض بالای صفحه اول را بپوشاند؟ گفت مگر تمام شد؟ گفتم: می‌شود اما فعلا فقط بین من و تو باشد. می‌خواهم کارمان را جلو بیاندازیم. ضمنا هم خودت در آرشیو بگرد و یک عکس از شاه و فرح با لباس زمستانی در فرودگاه مهرآباد را پیدا کن که پشت به دوربین در حال نزدیک شدن به هواپیما نشان دهد. طوری باشد که دارند می‌روند. دور می‌شوند. آن را هم سه ستونی بساز ‌تیتر و گراور را هم، بعد از آنکه به من نشان دادی، بگذار در کشویت و درش را هم قفل کن. فکر نمی‌کنم زیاد در کشو بماند.هنوز دو ساعت نگذشته بود که این‌ بار او مرا به‌‌ همان کنج خلوت کشاند و نمونه کار را نشان داد. درست‌‌ همان چیزی بود که خواسته بودم
پس از دو روز صدای خبرنگار مستقر در فرودگاه را شنیدم و کلماتش را به این شرح یادداشت کردم: «هواپیمای بوئینگ ۷۲۷ شهباز حامل شاه و فرح سر ساعت ۱۲:۳۰ از زمین بلند شد و من الان دارم با چشم مسیر اوج گرفتن آن را در آسمان دنبال می‌کنم»
در این میان قیافه مژده‌بخش جلب نظر می‌کرد ، فریاد زد: برم؟! جواب دادم: برو!

امام خمینی(ره) از سیزده آبان سال ۱۳۴۲ تا دوازده بهمن سال ۱۳۵۷، یعنی حدود چهارده سال در تبعید و به سر برد و در سال ۱۳۴۳ ابتدا به ترکیه و پس از مدتی به عراق تبعید شد و اوقات پایانی دوری از وطن را در فرانسه و در دهکده ای به نام نوفل لوشاتو گذراند. نوفل لوشاتو در روزهای اوج نهضت، به قلب تپنده انقلاب ایران تبدیل شده بود. وقتی امام را به ترکیه تبعید می کردند، شاه و امریکا هیچ گاه پیش بینی نمی کردند که او روزی پیروزمندانه به ایران باز گردد و رژیم شاهنشاهی را از بن برکند
پس از خروج شاه در ۲۶ دی ۱۳۵۷، امام در پیامی کوتاه خطاب به خبرگزاری های جهان اعلام کرد: «خروج شاه از ایران، اولین مرحله پایان یافتن سلطه جنایت بار پنجاه ساله رژیم پهلوی می باشد که به دنبال مبارزات قهرمانانه ملت ایران صورت گرفته است. من این پیروزی را به ملت تبریک می گویم.» همچنین ایشان اعلام کرد که در اولین فرصت به ایران باز می گردند.

در حالی که قرار بود پرواز انقلاب در روز ششم بهمن امام خمینی رحمه الله را از فرانسه به ایران بیاورد، سازمان هواپیمایی کشور اعلام کرد که به علت بدی هوا و نبود دید کافی، همه پروازها لغو شده است؛ سپس بختیار که دستور بسته شدن فرودگاه مهرآباد را داده بود با اعتراض مردم و تحصن و تظاهرات خونین مواجه شد  و وی را وادار به عقب نشینی کرد و شکست را پذیرفت.
بختیار در نهم بهمن ماه اعلام کرد که فرودگاه مهرآباد امروز باز خواهد شد و هیچ ممانعتی برای ورود امام به کشور وجود ندارد.
هیئت دولت در دهم بهمن اعلام کرد که ورود هواپیمای حامل امام به فرودگاه مهرآباد تهران بدون اشکال است.
با اعلام این خبر، کمیته استقبال از امام در پیامی اعلام کرد که امام خمینی رحمه الله در ساعت نه صبح پنج شنبه دوازده بهمن در تهران خواهد بود.

امام آمد

شام گاه یازده بهمن، هواپیمای امام خمینی رحمه الله غرش کنان از فرودگاه شارل دوگل فرانسه به آسمان پرواز کرد.
امام نماز شب را در طبقه دوم هواپیما به جای آورد و سپس در طبقه پایین هواپیما استراحت کرد. مهماندار هواپیما از مشاهده آرامش امام متعجب شده بود. هنگام طلوع فجر، امام و همراهان نماز صبح را به جماعت به جا آوردند.
ساعت نزدیک هشت به وقت ایران بود که مهماندار پشت بلندگو رفت و اعلام کرد: هم اکنون در آسمان ایران وارد شدیم. امام خمینی با شنیدن این جمله، لبخندی بر لبانش نقش بست
زمان ورود هواپیما به آسمان ایران، خبرنگاری از امام پرسید: «چه احساسی دارید؟» و امام پاسخ داد: «هیچ.» امام هیچ احساسی نداشت؛ چرا که او فقط بر مبنای تکلیف عمل می کرد. پیروزی و شکست برای او، هر دو زیبا بود. همان طور که شکست، او را ناامید نمی کرد، پیروزی نیز احساسات شخصی اش را برنمی انگیخت.

در آستانه میانه بهمن و در بحبوحه زمستان، نسیم بهار در باغ خزان زده ایران وزیدن گرفت و گل پیروزی شکفت
در دوازده بهمن، فلات بلادیده ایران که سال ها در چنگ کرکس و گرگ و گراز گرفتار بود، منجی خود را در آغوش گرفت و به استقبال روزهای امنیت و سلامت ایستاد
دوازده بهمن، روز بیعت میلیونی همه اقشار مردم با رهبری اسلام شناس، دردشناس و درمان شناس بود

 

 

در دوازدهم بهمن ۱۳۵۷، پرشکوه ترین استقبال تاریخ جلوه گر شد. این روز یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ معاصر ایران است و شور و شوق مردم در آن وصف ناپذیر بود. عده زیادی از مردم، خود را به تهران رسانده بودند تا در مراسم استقبال از امام شرکت کنند. تقریبا در ساعت شش صبح، خیابان ها سرشار از جمعیت بود. اول صبح، میلیون ها نفر در دو طرف خیابان های مسیر امام خمینی رحمه الله ایستاده بودند و پنجاه هزار نیروی انتظامی مردمی مشغول منظم کردن آنها بودند.
مردم با تاق نصرت و گل، خیابان ها را تزیین کردند و در قلب استقبال کنندگان، دریایی از اضطراب و شادی موج می زد.
در ساعت نه و سی دقیقه صبح، محبوب ملت و پرچم دار آزادی به وطن برگشت. چند لحظه پس از گشوده شدن در خروجی هواپیما، امام در حالی که دستشان در دست مهماندار فرانسوی بود، در مقابل دیدگان مشتاقان ظاهر شد. همه اشک شادی می ریختند. فریاد «اللّه اکبر» به هوا برخاست. در میان نشاط و هیجان و ازدحام، امام وارد صحن فرودگاه شد و پس از شنیدن آیات قرآن کریم، پیام محبت آمیز فداییان خود را که از اعماق جان هر ایرانی برمی آمد، از زبان گروه سرود شنید (سرود معروف ؛ خمینی ای امام ، خمینی ای امام )

ایشان در فرودگاه مهرآباد اول از همه از تمام اقشار ملت از پیر و جوان، روحانی و کسبه، قاضی و وکیل، کارمند و کارگر و کشاورز که در راه رسیدن به پیروزی رنج و مصیبت دیدند و ثابت قدم ماندند، صمیمانه تشکر کرد.
وی سپس تلاش های محمد رضا را برای بازگشت به ایران و حفظ سلطنت، ناکام خواند و تلاش های آنان را به دست و پا زدن برای حفظ سلطنت تعبیر کرد.
امام وحدت کلمه را رمز پیروزی انقلاب دانست ؛ وحدت کلمه مسلمین، اقلیت های مذهبی ، وحدت دانشگاه و مدرسه علمی، وحدت روحانی و جناح سیاسی و تاکید کرد که مراقب باشیم این رمز پیروزی را از دست ندهیم.
بهشت زهرا، نخستین جایی بود که امام خمینی رحمه الله پس از بازگشت به وطن به آنجا رفت و با پاس داشت مقام شهیدان و خواندن فاتحه، سخن رانی تاریخی خود را در آنجا ایراد کرد
در میان ازدحام جمعیت شش میلیون نفری استقبال کننده و مشتاق زیارت امام، انتقال ایشان تا بهشت زهرا به سختی صورت گرفت.
اوج سخنان امام خمینی رحمه الله که احساسات مردم را به شدت برانگیخت، این جمله بود: «من دولت تعیین می کنم. من تو دهن این دولت می زنم. من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین می کنم.» چند روزی بیش نگذشته بود که امام به وعده خود عمل کرد و دولت انتقالی با تصویب شورای انقلاب به مردم معرفی شد.

 

با فرار بختیار از ایران و اعلام بیطرفی ارتش در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، انقلاب اسلامی ایران پس از سالها مجاهدت، ایثار، فداکاری و مقاومت در راه رضای الهی با رهبری بی نظیر حضرت امام خمینی و به همت مردم سرافراز ایران به پیروزی نهایی رسید و سرانجام مبارزات مردم مسلمان به بار نشست و پادشاهی ۲۵۰۰ ساله و ظلم و استبداد بیش از ۵۰ ساله رژیم پهلوی در ایران، ریشه کن شد و به خواست الهی حکومت جمهوری اسلامی تأسیس شد.
روزهایی ماندگار و فراموش نشدنی در تاریخ ملت بزرگ ایران که رساترین فریاد تاریخ، یعنی امام خمینی آن را رهبری کرد و به فرجام رساند و برای حفظ آن، با تمام وجود تلاش کرد. انقلابی که مبتنی بر بینش عمیق توحیدی و الهام گرفته از انقلاب سرخ عاشورای حسینی بود.

 

 

آخرین شاه ایران در تاریخ ۵ مرداد ۱۳۵۹ ( ۲۷ ژوئیه ۱۹۸۰) ساعت ۹ صبح در سن ۶۱ سالگی، در مصر درگذشت.
دو روز بعد پیکر وی در مسجد الرفاعی قاهره، پس از تشییع و مراسم رسمی، به خاک گذاشته شد.
محمدرضا پهلوی در وصیت‌نامه خود خواسته بود تا جنازه‌اش در خاک ایران دفن شود، ایرانی که ساکنانش در پی انتشار خبر درگذشت آخرین شاه، جشن و شادی برپا کرده بودند.

امام خمینی (ره) سرانجام روز سه شنبه ۱۳ خرداد ماه ۱۳۶۸ در اواخر شب در سن ۸۶ سالگی به وصال محبوب خویش شتافت و رحلت  نمود.
از صبحدم ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۳ خرداد ۱۳۶۸(رحلت امام) حوادث سنگین بیشماری با محدودیت و نقش خصمانه آمریکا و حمایت همه جانبه دول غربی با کمک گروهها و احزاب متعدد چپ و راست در ایران در مقابله با انقلاب اسلامی بروز کرد ، این حوادث آن قدر گسترده بود که در این مختصر نمی‌گنجد، فقط در یک جمله می‌توان گفت هر کدام از آن حوادث به تنهایی می‌توانست مسیر انقلاب را منحرف کند و به شکست بکشاند، اما الطاف الهی ، هوشمندی امام و وفاداری و آگاهی ملت ایران، تمام توطئه‌ها را خنثی کرد به گونه‌ای که ملت ایران، در سال ۱۳۶۸ در حالی که با پیکر مطهر امام خویش پس از ۱۱ سال تحمل سختی‌ها و مشکلات وداع می‌کرد، جمعیت چندین برابر بیشتر از لحظه ورود بود.

 

کلیدواژه ها:
زمان انتشار: ۹ بهمن, ۱۳۹۵

مطالب مرتبط


  • آخرین اخبار
  • پربیننده ترین ها
  • آرشیو
یاداشت و مقاله
مصاحبه و گفتگو
  • گزارش تصویری