به گزارش پایگاه خبری تحلیلی بلاغ؛ محمدحسن جعفرزاده/
گفتش:حاجی هرچی فک میکنم نمیفهمم چرا بحثو کِشوندی سمتی که نتیجش بشه نبش قبر نگاههای آیتالله هاشمی؟
گفتم:داداش گلم! من که نمیخواستم این قضیه رو کش بدم،خودت هِی سیخ زدی و پشتِ سر هم سوال کردی و خواستی جوابمو بدی! خب منم مجبور شدم توضیحِ بیشتر بدم.
گفتش:دکّی،حالا تقصرا افتاد گردن من!؟ تویی که چنوقته قفلی زدی روی این مرحوم و ول کن ماجرا نیستی.
گفتم:مشتی، قبلنم گفته بودم! من اصلاً کاری با افراد ندارم؛ فقط دنبالِ تحلیل یه دوره از تاریخم که شبیه ماجراهای سیاسی اجتماعی امروزه؛تا بتونم گفتمان آقا در جنگ شناختی رو بهتر توضیح بدم.
گفتش:آخه دوگانهٔ «تندرو و کندرو» چه دَخلی به جنگ شناختی و فتنه ۴۰۴ داره که ادعات میشه داری تبیینش میکنی؟
گفتم:لااله الا الله!
ربطش اینه که چنماهه جریان اصلاحات همنوا با خارجیها داره این دوگانه رو تو کشور برجستهسازی میکنه تا بتونه بچههای انقلابی رو به اتهام تندروی عقب برونه.
اگه تو دوره اعتدال نقد مذاکرات مساوی با تندروی بود،الان هر جنبندهای که کوچکترین نقدی به جریان خزندهٔ غربگرا داره، توسط یه تیم رسانهایِ معلوم الحال،اَنگ تندروی میخوره.
روزی هم نیس که «رسانههای زنجیرهای» برچسب تندرو به اینواون نزنن.
گفتش:حاجی این بُهتون رو که خودِ بچههای انقلابی دارن به هم میزنن؛ از تندرو و وفاقی گرفته تا سوپر انقلابی و هسته سخت و…
گفتم:خب لوطی!برات سوال نیس وقتی اصل این دوگانه طراحیه دشمنه و غیر انقلابیا دارن روش موجسواری میکنن،چرا باید حزب اللهیا جدول اونا رو پُر کنن؟
گفتش:درست! ولی هنوز ربطشو به فتنه آینده نفهمیدم.
گفتم:ای بابا! ربطشو آقاجان قبلا بارها و بارها فرمودن؛ یه فراز طلایی هم تو جریان دوگانهسازی دوره روحانی دارن:«جریان انقلابی را،جوانان حزباللّهی را متّهم نکنید به تندروی؛اینها همان کسانی هستند که با همه وجود،با همه اخلاص در میدان حاضرند،آنجایی هم که…مسئلهی جان دادن و خون دادن مطرح باشد،همینها هستند که به میدان میآیند.»(۹۴/۱۰/۳۰)
حالا اگه بگم آقاجان چه وقتی این دفاع جانانه رو کردن، مغزت سوت میکشه!
گفتش:کِی؟کجا!
گفتم:دقیقاً زمانی که یه عده به اسم جریان انقلابی وارد سفارت عربستان شدن و اون فاجعه رو رقم زدن.
گفتش:ینی آقاجون این بقول خودت فاجعه رو تایید کردن؟
گفتم:دِ نه دیگه مشتی…چرا نمی گیری!
آقاجان بشدت حمله به سفارت رو رد کردن و فرمودن«کار بسیار بدی بود» ولی حرفشون اینه که این مسایل نباید بهانه بشه یه عده بخوان جریان انقلابی رو تضعیف کنن:«[نباید] جوانهای انقلابی را که هم انقلابیاند…هم خیلی اوقات عقلشان و فهمشان و تعقّلشان هم از بعضی از بزرگترها خیلی بیشتر است،خوب میفهمند،خوب تحلیل میکنند،خوب مسائل را تشخیص میدهند و سینهچاک انقلابند،سینهچاک اسلامند،به این بهانه،ما تضعیف کنیم»
گفتش:اِیول! آقاجون عجب حالی دادن به جوونای انقلابی!
ولی حاجی هنوز یه سوال تو گلوم گیر کرده، میترسم بگم ضایعم کنی!
گفتم:در امانی بپرس جونم!
گفتش: همه اینا درست! ولی اگه شرایط امروز مشابه اون موقع باشه،خود آقا انذار میدن و نیازی به وکیل وصی مث تو ندارن!
گفتم:قربون تیکه انداختنت بامرام! اتفاقاً آقا فرمودن! مشکل از من و شماس که صحبتای آقا رو با روش «تحلیل گفتمان» و «رویکرد منظومهای» دنبال نمیکنیم.
راستشو بگو…تو خودت سخنرانیهای آقا رو چجوری دنبال میکنی؟
گفتش:راست حسینی بخوام بگم،اگه برسم،موقع شام خوردن از تلویزیون گوش میدم.
گفتم:گوش میدی!؟حتماً هم لابلاش اتفاقای مدرسه بچه و درد دلای زنتو میشنوی؛اسمتم گذاشتی انقلابی و انتظار داری بدونی آقا تو چه افقی تحلیل ارایه میدن و کجا شمشیر میزنن که پا به رکابشون باشی؟
گفتش:دیگه بیشتر ازین شرمندم نکن حاجی!
گفتم:بسیار خُب…آقا پارسال تو اوج حملات رسانهای علیه جریان انقلابی که به بهانه خبر مشکوک استعفای آقای پزشکیان شروع شد، فرمودن: «مجموعه جوانهای مؤمنی که حاضرند جانشان را فدا کنند،اینها مهمترین عوامل اقتدار یک ملّتند؛ اینها را نباید از صحنه خارج کرد. این هم درس برای ما است…وقتی آنها را خارج میکنند..میشود سوریه، میشود هرجومرج…» (۱۴۰۳/۱۰/۱۲)
گفتش:آها الان فهمیدم! دشمن با جنگ شناختی و اتهام تندروی داره حزب اللهیا رو میزنه تا بتونه «مانعِ شکلگیری فتنه» و «عاملِ جمع کردن اغتشاشات» رو از صحنه خارج کنه
گفتم:دیر گِرفتی؛ اما شُکر خدا، شیرفهم شدی.
حالا تو این شرایط که نمیشه از اصلاحاتیا انتظار داشت به ماجرا دامن نزنن؛ ولی از انقلابیا توقع میره نذارن بین خودشون دوقطبی ایجاد بشه!
گفتش:بنظرم تا وقتی از دعوای انتخاباتِ قبلی بیرون نیان، همین آشه و همین کاسه!
گفتم:وقتی بیرون میان که بفهمن این نِقارِ بینشون، بخشی از نقشهٔ دشمن در جنگ شناختیه!
گفتش:حاجی هرچی فک میکنم نمیفهمم چرا بحثو کِشوندی سمتی که نتیجش بشه نبش قبر نگاههای آیتالله هاشمی؟
گفتم:داداش گلم! من که نمیخواستم این قضیه رو کش بدم،خودت هِی سیخ زدی و پشتِ سر هم سوال کردی و خواستی جوابمو بدی! خب منم مجبور شدم توضیحِ بیشتر بدم.
گفتش:دکّی،حالا تقصرا افتاد گردن من!؟ تویی که چنوقته قفلی زدی روی این مرحوم و ول کن ماجرا نیستی.
گفتم:مشتی، قبلنم گفته بودم! من اصلاً کاری با افراد ندارم؛ فقط دنبالِ تحلیل یه دوره از تاریخم که شبیه ماجراهای سیاسی اجتماعی امروزه؛تا بتونم گفتمان آقا در جنگ شناختی رو بهتر توضیح بدم.
گفتش:آخه دوگانهٔ «تندرو و کندرو» چه دَخلی به جنگ شناختی و فتنه ۴۰۴ داره که ادعات میشه داری تبیینش میکنی؟
گفتم:لااله الا الله!
ربطش اینه که چنماهه جریان اصلاحات همنوا با خارجیها داره این دوگانه رو تو کشور برجستهسازی میکنه تا بتونه بچههای انقلابی رو به اتهام تندروی عقب برونه.
اگه تو دوره اعتدال نقد مذاکرات مساوی با تندروی بود،الان هر جنبندهای که کوچکترین نقدی به جریان خزندهٔ غربگرا داره، توسط یه تیم رسانهایِ معلوم الحال،اَنگ تندروی میخوره.
روزی هم نیس که «رسانههای زنجیرهای» برچسب تندرو به اینواون نزنن.
گفتش:حاجی این بُهتون رو که خودِ بچههای انقلابی دارن به هم میزنن؛ از تندرو و وفاقی گرفته تا سوپر انقلابی و هسته سخت و…
گفتم:خب لوطی!برات سوال نیس وقتی اصل این دوگانه طراحیه دشمنه و غیر انقلابیا دارن روش موجسواری میکنن،چرا باید حزب اللهیا جدول اونا رو پُر کنن؟
گفتش:درست! ولی هنوز ربطشو به فتنه آینده نفهمیدم.
گفتم:ای بابا! ربطشو آقاجان قبلا بارها و بارها فرمودن؛ یه فراز طلایی هم تو جریان دوگانهسازی دوره روحانی دارن:«جریان انقلابی را،جوانان حزباللّهی را متّهم نکنید به تندروی؛اینها همان کسانی هستند که با همه وجود،با همه اخلاص در میدان حاضرند،آنجایی هم که…مسئلهی جان دادن و خون دادن مطرح باشد،همینها هستند که به میدان میآیند.»(۹۴/۱۰/۳۰)
حالا اگه بگم آقاجان چه وقتی این دفاع جانانه رو کردن، مغزت سوت میکشه!
گفتش:کِی؟کجا!
گفتم:دقیقاً زمانی که یه عده به اسم جریان انقلابی وارد سفارت عربستان شدن و اون فاجعه رو رقم زدن.
گفتش:ینی آقاجون این بقول خودت فاجعه رو تایید کردن؟
گفتم:دِ نه دیگه مشتی…چرا نمی گیری!
آقاجان بشدت حمله به سفارت رو رد کردن و فرمودن«کار بسیار بدی بود» ولی حرفشون اینه که این مسایل نباید بهانه بشه یه عده بخوان جریان انقلابی رو تضعیف کنن:«[نباید] جوانهای انقلابی را که هم انقلابیاند…هم خیلی اوقات عقلشان و فهمشان و تعقّلشان هم از بعضی از بزرگترها خیلی بیشتر است،خوب میفهمند،خوب تحلیل میکنند،خوب مسائل را تشخیص میدهند و سینهچاک انقلابند،سینهچاک اسلامند،به این بهانه،ما تضعیف کنیم»
گفتش:اِیول! آقاجون عجب حالی دادن به جوونای انقلابی!
ولی حاجی هنوز یه سوال تو گلوم گیر کرده، میترسم بگم ضایعم کنی!
گفتم:در امانی بپرس جونم!
گفتش: همه اینا درست! ولی اگه شرایط امروز مشابه اون موقع باشه،خود آقا انذار میدن و نیازی به وکیل وصی مث تو ندارن!
گفتم:قربون تیکه انداختنت بامرام! اتفاقاً آقا فرمودن! مشکل از من و شماس که صحبتای آقا رو با روش «تحلیل گفتمان» و «رویکرد منظومهای» دنبال نمیکنیم.
راستشو بگو…تو خودت سخنرانیهای آقا رو چجوری دنبال میکنی؟
گفتش:راست حسینی بخوام بگم،اگه برسم،موقع شام خوردن از تلویزیون گوش میدم.
گفتم:گوش میدی!؟حتماً هم لابلاش اتفاقای مدرسه بچه و درد دلای زنتو میشنوی؛اسمتم گذاشتی انقلابی و انتظار داری بدونی آقا تو چه افقی تحلیل ارایه میدن و کجا شمشیر میزنن که پا به رکابشون باشی؟
گفتش:دیگه بیشتر ازین شرمندم نکن حاجی!
گفتم:بسیار خُب…آقا پارسال تو اوج حملات رسانهای علیه جریان انقلابی که به بهانه خبر مشکوک استعفای آقای پزشکیان شروع شد، فرمودن: «مجموعه جوانهای مؤمنی که حاضرند جانشان را فدا کنند،اینها مهمترین عوامل اقتدار یک ملّتند؛ اینها را نباید از صحنه خارج کرد. این هم درس برای ما است…وقتی آنها را خارج میکنند..میشود سوریه، میشود هرجومرج…» (۱۴۰۳/۱۰/۱۲)
گفتش:آها الان فهمیدم! دشمن با جنگ شناختی و اتهام تندروی داره حزب اللهیا رو میزنه تا بتونه «مانعِ شکلگیری فتنه» و «عاملِ جمع کردن اغتشاشات» رو از صحنه خارج کنه
گفتم:دیر گِرفتی؛ اما شُکر خدا، شیرفهم شدی.
حالا تو این شرایط که نمیشه از اصلاحاتیا انتظار داشت به ماجرا دامن نزنن؛ ولی از انقلابیا توقع میره نذارن بین خودشون دوقطبی ایجاد بشه!
گفتش:بنظرم تا وقتی از دعوای انتخاباتِ قبلی بیرون نیان، همین آشه و همین کاسه!
گفتم:وقتی بیرون میان که بفهمن این نِقارِ بینشون، بخشی از نقشهٔ دشمن در جنگ شناختیه!