به گزارش سرای نور؛ کار هنرمند دیدن نکات و اتفاقاتی است که گاهی از دید افراد جامعه پنهان می ماند. او متفاوت می بیند، می شنود و خلق می کند. اینبار یک کارگردان جوان تلاش داشته تا با نگاه به آدم هایی که با افراد معلول ارتباط نزدیکی دارند به یک کشف و شهود درونی از زندگی آنها برسد. اینکه آیا توانسته به مخاطب را با زاویه نگاه خود همراه کند یا خیر مساله ای است که در اکران عمومی آن مشخص خواهد شد.
رحمان سیفی آزاد که پیش از این در مقام فیلمنامه نویس در آثار سینمایی و تلویزیونی حضور داشته این بار با فیلم سینمایی «ماجان» کارگردانی را هم تجربه کرده است. این فیلم که تلاش های یک زن برای نگهداری از فرزند معلولش را روایت می کند در بخش چشم انداز سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. با این کارگردان فیلم اولی گفتگویی داشتیم که به جزییات ساخت این اثر اشاره کرد.
سیفی آزاد می گوید یکی از دلایل رفتنش به سمت این سوژه مادرش بوده است زیرا همیشه این حسرت را داشته که ادای دینی به مادرش داشته باشد که در «ماجان» این اتفاق افتاد و از طرفی به تصویر کشیدن چنین فیلمی همواره دغدغه اجتماعی اش بوده است.
شرح بیشتر این گفتگو را در زیر بخوانید:
*یکبار گفته بودید یکی از دلایل ساخت «ماجان» ادای احترام به مادرتان بوده است، دراین باره بیشتر توضیح می دهید.
– ساخت این فیلم برای من چند دلیل داشت که یک دلیل آن شخصی است. من این فیلم را به احترام ارتباط خودم با مادرم و به احترام همه مادران این کشور که عاشقانه مادری میکنند و آرامش و امنیت را برای خانواده خود تأمین میکنند، ساختم. یکی از دلایل رفتن به سمت این سوژه مادر مرحومم بود زیرا همیشه این حسرت را داشتم که ادای دینی به مادرم کنم که در «ماجان» این فرصت پیش آمد تا بتوانم این کار را بکنم. از طرفی دیگر هموار این مساله که اصالت دادن به نگاه دیگران برای زندگی یا اصالت دادن به نگاه خودمان برای زندگی کدام مهمتر است دغدغه ذهنی من بوده است بر همین مبنا هنگامی که لیلا لاریجانی فیلمنامه نویس این اثر، این پیشنهاد را به من داد و من دیدم که او نیز همین نگاه را دنبال میکند، ما خیلی زود با هم درباره سوژه صحبت کردیم و سپس او طرحی را آماده کرد و ما این طرح را ارایه دادیم و بعد از اینکه مصوب و تبدیل به فیلمنامه شد، شروع به انتخاب بازیگران کردیم.
یکی از دلایل رفتن به سمت این سوژه مادر مرحومم بود زیرا همیشه این حسرت را داشتم که ادای دینی به مادرم کنم که در «ماجان» این اتفاق افتاد تا بتوانم این کار را بکنم*پیش از این فیلم هایی با محوریت تقابل پدر و مادر برای نگهداری از فرزند معلولشان در مدیوم های مختلف به ویژه تلویزیون ساخته شده است. آیا شما هنگام ساخت این فیلم نگاهی به دیگر آثار داشته اید؟
– قاعدتاً من هم فیلمهای مختلفی را که درباره معلولان ساخته شدهاند دیدهام اما علت پرداختن ما به این سوژه صرفاً همین موضوع نبود. برای من خود سوژه، ظرفیتها، جذابیت و اصالتی که داشت، مهم بود و همین موارد باعث شد به آن بپردازم به همین دلیل سعی کردم روایت خودم را از این سوژه داشته باشم.
*خانواده پدری هاشم به ویژه خواهرش که قسمتی از فیلم را هدایت می کند و گره ای را در فیلم ایجاد می کند حضور فیزیکی ندارند، آیا این موضوع به فیلم ضربه نمی زند؟
– این موارد تعمدی بود و ما می خواستیم خانواده هاشم حضور فیزیکی نداشته باشند چون برای ما رابطه این زن و شوهر و آدمهای پیرامون آنها اصالت داشت. اگر توجه داشته باشید، میبینید که در دیالوگ ابتدایی فیلم گفته میشود «ما از شهر خودمان کوچ کردیم». در واقع این خانواده به دلیل معلولیت همین بچه از شهرستان خود کوچ کردند و به حاشیه شهر تهران آمدهاند و به دلیل دیدگاه شوهر، زندگی مخفیانهای دارند. در مقابل میبینیم که زنی هم وجود دارد که میخواهد مقابل این دیدگاه شوهر بایستد و بگوید که دیگر نمیخواهد این شرایط را تحمدل کند و به همین دلیل این چالش شکل میگیرد. بنابراین خانواده هاشم به معنای فرهنگ خانواده او حضور دارند و اتفاقات قصه را به صورت تلفنی رقم میزنند اما حضور فیزیکی آنها، قصه ما را به ورطه دیگری میبرد که باعث میشد از هدف و موضوع اصلی قصه دور شویم. بر همین اساس تصمیم گرفتیم حضور فیزیکی این شخصیتها را نداشته باشیم. من فکر میکنم که این موضوع به فیلم لطمه نزده است.
*به نظر می رسد فیلم روایت تلویزیونی دارد. به نظرتان به عنوان کارگردان در این اثر سینمایی چه مواردی را باید رعایت می کردید تا از یک تله فیلم فاصله بگیرد؟
– من اساساً فکر میکنم «ماجان» روایت سینمایی دارد و متفاوت از روایت تلویزیونی است. اگر در نوع روایت فیلمنامه نگاه کنید، در جز به جز و نوع بیان آن کاملاً متوجه میشوید که متفاوت از مدیوم تلویزیونی است. فیلمنامه این اثر به طور کلی بر اساس این نوشته شده که قرار است بر پرده سینما دیده شود و مخاطب می خواهد در یک فضای تاریک و با تمرکز به آن نگاه کند و روابط را جستجو و نتیجهگیری کند بنابراین کاملاً با فضای تلویزیون که یک فضای دورهمی خانوادگی دارد و شاید نیازی به تمرکز کردن نداشته باشد، فرق دارد. ما در فیلمنامه به جزییات روابط توجه کردیم و در اجرا هم آن را به نمایش گذاشتیم. به طور کلی ما سعی کردیم از روایت تلویزیونی فاصله بگیریم.
*به نظرتان موفق هم شده اید؟
– بله. به نظرم در این تلاشمان تا حدود زیادی موفق بودهایم. به هر حال ما روایت خودمان را از این سوژه داشتیم.
*در فیلم شما شاهد رابطه دو فردی هستیم که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند اما به نظر می رسد که رابطه آنها از سنت فاصله داشته و به آنچه که در جامعه امروز می بینیم نزدیک است. دقیقا چه چیزی را می خواستید به نمایش بگذارید؟
– بر اساس فضای جامعه امروز، رابطه شهناز با فرشید را رقم زدیم که فضای مدرن جامعه را به تصویر میکشاند. ما درواقع میخواستیم تقابل چند نگاه را به نمایش بگذاریم.
*علی رغم آنکه هاشم و فرشید ۲ برادر هستند که ۲ نگاه متفاوت دارند اما درگیری و چالشی بین آنها ایجاد نمی شود در حالی که دیدگاه های متفاوتی دارند. فکر نمی کنید بهتر بود چالش این ۲ برادر بیشتر شود؟
– اگر چالش این ۲ برادر بیشتر میشد به فضای دیگری میرفتیم. این ۲ برادر به هم هیچ ربطی ندارند. ۲ دیدگاه متفاوت دارند و اتفاقاً به صورت تعمدی این کار را کردیم. ما در «ماجان» شخصی به نام هاشم را میبینیم که نگاه کاملاً سنتی دارد. البته از همان خانواده جوانی به نام فرشید را میبینیم که فضای مدرن امروزی دارد. این جوان نگاه دیگری به مساله معلولیت فرزند و رابطه با زن دارد و برادر بزرگتر او یعنی هاشم نگاه دیگری. این تفاوتها و رنگآمیزیها برای ما مهم بود. به خاطر همین این ۲ برادر با هم محل برخورد ندارند، از هم دور هستند و این تفاوت دیدگاه باعث شده که از هم دور باشند و یکدیگر را کمتر ببینند، اما قرار نیست این ۲ با یکدیگر به چلنج برسند زیرا از همان ابتدا به دلیل تفاوتهای دیدگاههایشان از هم جدا شدهاند و نقطه مشترکی ندارند. اگر ما چالش آنها را بیشتر میکردیم، به یک قصهپردازی دیگری میرسیدیم.
*چرا از یک بازیگر معلول برای ایفای نقش در «ماجان» استفاده نکردید؟
– استفاده از بچه معلول با خودش بار انسانی ـ عاطفی زیادی به همراه میآورد که برای ما سخت بود و عوامل را تحت تأثیر قرار میداد. به نظرم اگر از یک بچه معلول استفاده میکردیم، این بچه را یکی، دو ساعت بیشتر سر صحنه نمیتوانستیم نگه داریم. این را هم باید بگویم که بار عاطفی ناشی از این فرزند، بازیگران ما را به سختی تحت تأثیر قرار می داد به همین دلیل تصمیم گرفتیم از یک بازیگر برای ایفای نقش معلول استفاده کنیم. البته این هم کار سختی بود اما خوششانسی من آنجایی بود که بازیگر باهوشی با ما همراه شد و با راهنماییهای ما کار را به جلو میبرد؛ به نظرم این کودک بازی درخشانی داشت.
*مهتاب کرامتی در این اثر نقش یک زن رنجور را ایفا می کند که پیش از این هم چنین نقش هایی را از او دیده بودیم. علت انتخاب او چه بود و آیا نمی ترسید که مخاطب را به یاد دیگر آثار این بازیگر بیندازد؟
– واقعیت این است که من با علم به اینکه مهتاب کرامتی در نقشهای این چنینی دیده نشده، به سراغ او رفتم. او نیز سعی کرد بازی متفاوت اما متناسب با این نقش داشته باشد. انتخاب مهتاب کرامتی برای من یک چالش کارگردانی بود زیرا باید از یک بازیگر شناخته شده، یک بازی متفاوت میگرفتم. البته مهتاب کرامتی نیز این انگیزه را داشت که ایفای نقش متفاوتی داشته باشد. اگر مجموع فیلم را هم نگاه کنیم، میبینیم که بازی او با سایر بازیهایش تفاوت داشته است. من تاکنون از مهتاب کرامتی نقشی به این گرمی، عاطفی و مادرانه سراغ نداشتهام. ممکن است نقش یک زن زجرکشیده را به صورت کوتاه و بدون دیالوگ ایفا کرده باشد، اما این چنین مادرانه نبوده است. به خاطر همین فکر میکنم نقش او در «ماجان» شبیه هیچ کدام از نقشهایش نیست، اما به دلیل اینکه بازیگر مشترکی با سایر آثار است، ممکن است رگههایی از آن نقشها را داشته باشد. اما من معتقدم در مجموع تفاوت دارد.
انتخاب مهتاب کرامتی برای من یک چلنج کارگردانی بود زیرا باید از یک بازیگر شناخته شده، یک بازی متفاوت میگرفتم. البته مهتاب کرامتی نیز این انگیزه را داشت که ایفای نقش متفاوتی داشته باشد*شما دوستی زیادی با محمدمهدی عسگرپور دارید. فکر می کنید اگر محمد مهدی عسگرپور تهیه کنندگی این اثر را قبول نمی کرد باز هم «ماجان» متولد می شد؟
– «ماجان» قرار بود ساخته شود اما این امکان پیش آمد که محمدمهدی عسگرپور فیلمنامه را دوست داشته باشد و ما کنار یکدیگر قرار بگیریم و سعی کنیم این فیلم را به بهترین نحو ممکن ارایه دهیم. محمدمهدی عسگرپور هم در همه شرایط به ما کمک کرد، چون خودش یک فیلمساز است و اتفاقاً از منظر یک فیلمساز به ما کمک کرد تا کسی که تنها کار تهیه را بر عهده دارد.
* فیلم شما در بخش چشم انداز قرار دارد و از راهیابی به بخش مسابقه ملی جشنواره سی و پنجم باز ماند. نظری درباره این موضوع دارید؟
– تعدادی از دوستان رسانه ای معتقد بودند که ما باید به بخش مسابقه سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر راه پیدا می کردیم، اما این اتفاق نیفتاد. من از این ناراحتم که کار همکارانم دیده نمیشود. به نظرم جز به جز افراد این پروژه سینمایی خلاقیت داشتهاند. به لحاظ صنفی این فیلم قابل دیدن و قضاوت است اما من مخاطبان را قاضی اصلی میدانم که میتوانند بهترین داوریها را داشته باشند. به هر حال یک فیلم برای مخاطبان ساخته میشود من اگر در این امر موفق باشم، به هدفم رسیدهام. جایزههای صنفی مهم هستند اما مهمتر این است که مردم فیلم تو را نگاه کنند و دوست داشته باشند. من به همین امید به جشنواره فیلم فجر آمدم. تاکنون هم بازخورد خوبی گرفتهام اما با این وجود معتقدم که جشنواره فیلم فجر در همه ادوار حاصل سلیقهها بوده است نه تخصص.
* به عنوان نکته پایانی اگر صحبتی دارید بفرمایید.
– می خواهم بگویم به طور کلی محمد مهدی عسگرپور تیم خلاق و خوبی در بخشهای مختلف این فیلم کنار هم قرار داد. برای مثال بر همین اساس خانم کشاورز هم پوستر خوبی طراحی کرد. امیدوارم اهالی رسانه اگر نظرشان مثبت است، درباره این فیلم بنویسند تا همکاران من ببینند و از این طریق خوشحال شوند.
منبع:مهر