فاجعهای که جهان را تکان داد، اما برخی چهرهها را نه!
از آن روزهای هولناک ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تا امروز، هر ثانیه در غزه، قصهای از مرگ، مقاومت و مظلومیت نوشته شده است. بیش از هزاران کودک کشته یا مفقود شده اند، دهها هزار زن بیپناه و بیمارستانهایی که به گورستان تبدیل شدهاند، آنقدر دردناک هستند که هر وجدان بیداری را به اعتراض وادارند؛ اما در همین مدت، صفحات مجازی بسیاری از بازیگران، خوانندگان و اینفلوئنسرهای پرطرفدار کشورمان، آکنده از پستهای معمولِ زندگی لوکس، تبلیغات تجاری و عکسهای خودنمایی بوده است؛ گویی غزه در سیارهای دیگر ویران میشود و آنان ترجیح میدهند چشمهایشان را ببندند.
تناقض رفتاری که نمیتوان نادیده گرفت
نکته تأملبرانگیز، تضاد آشکار میان واکنشهای پرشور همین چهرهها به رویدادهای داخلی و سکوت کنونی آنان است؛ در حالی که بسیاری از این افراد در حوادثی مانند ماجرای مهسا امینی با انتشار دهها پست و استوری، خود را مدافعان حقوق بشر معرفی میکردند و همچنین در انتخابات ریاستجمهوری تا همین چند وقت پیش میانداری میکردند و نقش تعیینکنندهای در تغییر نگاه مردم نسبت به انتخابهایشان داشتند، امروز حتی یک استوری ساده در حمایت از مردم غزه را هم “هزینهدار” میدانند.
دلایل سکوت سلبریتیها
بررسیهای کارشناسی نشان میدهد چند عامل اصلی در این سکوت جمعی نقش داشتهاند.
- ترس از هزینههای شغلی و اجتماعی: برخی ترجیح میدهند برای حفظ قراردادهایشان، سکوت کنند.
دوگانگی در ارزشهای انسانی: گویا برای برخی، مرگ کودکان فلسطینی به اندازه مرگ یک دختر ایرانی “دردناک” نیست!
تأثیرپذیری از رسانههای غربی: که اخبار غزه را سانسور یا تحریف میکنند.
بیتفاوتی محض: انسانهایی که فقط در فضای مجازی “انساندوست” هستند!
سکوت بعضی از سلبریتیها در برابر بحران غزه و بیتفاوتی به ستمهای آشکار، نشاندهنده شکاف عمیقی در ارزشها و میزان احساس مسئولیت اجتماعی آنان است. این دوگانگی بین واکنش به یک ماجرای خاص و سکوت در برابر جنایات بزرگ، پرسشهای جدی دربارهی هویت و اصول اخلاقی آن ها ایجاد میکند. آیا آنان تنها زمانی که منافع شخصی و اجتماعی خود را در خطر ببینند اقدام میکنند؟ یا واقعاً پایبند به اصول انسانی و اجتماعی هستند؟

در حالی که دنیای امروز به وجدانی بیدار و مسئولیتپذیر نیاز دارد، سکوت بعضی از سلبریتیها در برابر جنایات غزه، نهتنها آنها را، بلکه کل جامعه را در آزمون اخلاقی جدی قرار میدهد. آیا وقت آن نرسیده که با همدلی و صدای بلند، بر دردها و رنجها فائق بیاییم و صدای بیصدایان باشیم.