زمان انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۴ -

فرزندانتان نباید بگذارند اسلحه‌ام در زمین دفن شود

شهید «بابک آبشار» در وصیت‌نامه خود بیان کرد: «در تربیت فرزندانتان کوشا باشید که این عزیزان باید مملکت اسلامیمان را محافظت نمایند و به تمام جهانیان نشان بدهند که ما در پرتو اسلام می‌توانیم روی پای خود بایستیم و اینان نباید بگذارند تا اسلحه‌ام در زمین دفن شود بلکه باید اسلحۀ خونین و به خاک افتاده‌ام را بر دوش بگیرند.»

 

فرزندانتان نباید بگذارند اسلحه‌ام در زمین دفن شود
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بلاغ» به نقل از نوید شاهد؛ شهید «بابک آبشار» پانزدهم شهریور ۱۳۴۳، در شهر بهشهر به دنیا آمد؛ نام پدر محمد و مادرش مهرانگیز نام داشت. وی از سوی بسیج به جبهه رفت و در تاریخ دهم تیر ماه ۱۳۶۵، در مهران بر اثراصابت ترکش به شهادت رسید و در گلزار شهدای شهدای بهشهربه خاک سپرده شد.فرازی از وصیت‌نامه شهید «بابک آبشار»ای پدر و مادر عزیزم! می‌دانم که در هیچ زمانی فرزند خوبی برایتان نبودم، ولی بدانید که شما را بسیار دوست داشتم؛ و فقط یک عامل بود که باعث شد »من شما را ترک کنم و به این دیار هجرت نمایم، و آن، دوستی خدا و ائمه‌ اطهار بود که به‌برکت تربیت صحیح شما در من پدید آمد. رحمت خدا بر شما باد که خداوند بزرگ، فرزندتان را برای نزدیکی به خودش انتخاب کرد. ای خانواده‌ عزیزم! افتخار کنید که این امانت الهی را به‌خوبی به صاحبش بازگرداندید.من از شما نمی‌خواهم که در دوری فرزندتان گریه نکنید؛ گریه کنید و با گریه‌ خود، یاد شهدا را زنده بدارید و به دیگران نشان دهید که چه مسئولیت سنگینی بر دوششان قرار دارد و چگونه باید راه شهدا را ادامه دهند.
اما مادر عزیزم! طوری نباشد که کافران و انسان‌های پست‌فطرت، در جهت تضعیف انقلاب، سوء‌استفاده کنند.
البته من یقین دارم که خدا آن‌چنان صبری به شما عطا خواهد کرد که همه را به تعجب وا‌دارد.و ای خواهران و برادر عزیزم! اگر می‌خواهید من ناراحت نباشم و به شما افتخار کنم، راهم را ادامه دهید و در تربیت فرزندانتان کوشا باشید؛ چرا که این عزیزان باید مملکت اسلامیمان را محافظت کنند و به جهانیان نشان دهند که ما در پرتو اسلام می‌توانیم روی پای خود بایستیم. نگذارید اسلحه‌ام در خاک دفن شود، بلکه آن را بر دوش بگیرید و جانانه با کفر بجنگید تا وعده‌ الهیِ حاکمیت مستضعفان بر مستکبران تحقق یابد.ای دوستان عزیز و همکاران گرامی‌ام! مرا ببخشید و در کارتان استوار باشید تا خدا کمکتان کند. جنگ را فراموش نکنید، چراکه خدا به سربازانی مثل من و شما احتیاج ندارد، بلکه ما به این جبهه‌ها نیاز داریم تا هدف آفرینش، یعنی تکامل انسان‌ها، محقق شود.و ای شاگردان عزیزم! مرا ببخشید، چراکه هیچ‌گاه لیاقت معلمی را نداشتم. پیامبر گرامی‌ اسلام، خود را معلم معرفی می‌کرد؛ پس ما کجا و این مقام کجا؟ برادران عزیز! ارزش خود و زمانتان را بدانید و مسئولیتتان را درک کنید، زیرا شما آینده‌سازان این کشورید.

در پایان، از تمام انسان‌هایی که به‌نحوی با آن‌ها رابطه‌ داشته‌ام طلب حلالیت می‌کنم، شاید ناخواسته غیبت یا تهمتی کرده باشم. برایم دعا کنید تا به پابوسی اباعبدالله(ع) برسم و در کنار شهدا قرار گیرم.

از شما می‌خواهم امام عزیزمان را تنها نگذارید، چراکه در غیر این صورت، به همه‌ مستضعفان جهان خیانت کرده‌اید. خداوند، به‌جز صدر اسلام، چنین لطفی را به هیچ امتی ارزانی نکرده است.

پدر عزیزم! در مراسم ختم، خود را از لحاظ مادی به زحمت نینداز که من راضی نیستم. در تشییع جنازه‌ام، نماز و سخنرانی توسط مرد مبارز و پیرو خط امام، جناب آقای جباری انجام شود. نماز و روزه‌ قضا زیاد دارم، خواهش می‌کنم بجا آورده شود. اگر به کسی بدهکارم، قرضم پرداخت گردد و از هر کس که می‌شناسید، برایم طلب عفو کنید، باشد که خدا نیز مرا ببخشد.

در ضمن باید بگویم که در ته قلبم، از هیچ‌کس ناراحت نیستم.

کلیدواژه ها:
زمان انتشار: ۱۱ تیر, ۱۴۰۴

مطالب مرتبط


  • آخرین اخبار
  • پربیننده ترین ها
  • آرشیو
مصاحبه و گفتگو
  • گزارش تصویری