به گزارش سرای نور؛آبان، ماه تولد مردی است که شعر و ادب پارسی را از بند قافیه رهانید و جانی تازه به فرهنگ و ادب پارسی بخشید. دیوان اشعار نیما، بازتابدهنده آیینها، سنتهای بکر و اصیلی بوده که باورها، نتها و مثلهای عامیانه کوهنشینان و مردمان ساده اما به رنج خو گرفته در آن به تصویر کشیده شده و زندگی همانند رود هراز در آن جریان دارد.
زادگاه علی اسفندیاری که بعدها به نیما یوشیج معروف شده، روستای یوش است، دهکدهای کوهستانی که همه شهرتش را همانند شعر سپید و نو مدیون نیماست.
یافتههای پژوهشی نیما پژوهان نشان از آن دارد که در آثار نیما، رگههایی از رمانتیک اجتماعی نیز به چشم میآید و تحولآفرینی وی در شعر فارسی، نیما را از توجه به شعر و ادب طبری بازنمی دارد و دغدغه اصلی نیما حفظ و احیای زبان طبری بود و او در نامهها و دستنوشتههایش، به این دغدغه اشاره میکند.
دغدغه اصلی نیما حفظ و احیای زبان طبری بود و او در نامهها، دستنوشتههایش، به این دغدغه اشاره میکند
نیما که از وی بهعنوان پدر شعر نو ایران یاد میشود، آغازکننده راهی نو در سرایش شعر فارسی شد و اینک مرد شاعر جنگلهای شمال، چشم به نیماپژوهانی دارد تا اندیشههای شگرفش را بازشناسند.
نیما این شاعر افسانهای مازندرانی، در عمارت پدریاش زاده و مدفونشده است و به گفته خودش «مانده اسم از عمارت پدرم/ طرف یورد شمالیاش: تالار/ طرف یورد جنوبیاش: سردر/ طرف بیرون آن: طویلهسرا…»
علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج، در آبان ماه سال ۱۲۷۶ دیده به جهان گشود و در تاریخ ۱۳ دیماه ۱۳۳۸ دیده از جهان فروبست، زادگاه علی اسفندیاری معروف به نیما یوشیج پدر سبک جدید شعر نو، یوش مازندران است که جسم خاکی این شاعر در خانه پدری و مکان ولادت او، آرامگرفته است نیما شهر وزندگی شهری را رها کرد و در یوش ساکن شد ولی تفکرات جهانی داشت و برای بشریت، شعر سرود که در هر زمان و مکانی، قابلیت استفاده و پرداخته شدن، دارد.
مدیرکل میراث فرهنگی صنایعدستی و گردشگری مازندران بابیان اینکه افکار و اندیشههای نیمایی هنوز دارای ابعاد پنهانی است از پژوهشگران و نیماپژوهان خواست در این زمینه کارهای تحقیقاتی بیشتری انجام دهند.
گردشگری ادبی شاخه مهم صنعت گردشگری است
دلاور بزرگ نیا بابیان اینکه آثار پدر شعر نو پتانسیل جهانی شدن دارد، از گردشگری ادبی بهعنوان شاخهای از صنعت گردشگری یادکرد و گفت: گردشگران ادبی علاقهمند به زبان پارسی و فرهنگ و عرفان ایران – اسلامی نیز از سراسر جهان به یوش سفرکرده و از خانه – موزه نیما دیدن میکنند.
مدیرکل میراث فرهنگی مازندران گفت: موزه نیما در سال ۶۸ توسط سازمان میراث فرهنگی کشور از وراث نیما خریداریشده است و پیکر نیما در سال ۷۲ طبق وصیتش در حیاط این خانه یعنی خانه پدری نیما به خاک سپردهشده است.
خانه نیما به موزه تبدیلشده تا برخی عکسها و وسایل شخصی پدر شعر نوی فارسی را در خود جای دهد، عینک و قلم و لباس و کفش و چراغ و پیهسوز…
وقتی در خانه میگردی و روزهایی را در ذهن مجسم میکنی که نیما و برادرش لادبن و خواهرش بهجت از درودیوار بالا میرفتند و فریاد کودکانهشان در فضای خانه میپیچید، بیشتر شاعر اندیشههای نو را درک میکنی.
تاکنون اشعار زیادی از نیما به زبانهای روسی، انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، آلمانی و ترکی ترجمهشده است و مشهورترین و نزدیکترین ترجمه منظومه «افسانه» توسط نویسنده شاعر و ایرانشناس فرانسوی روژه لسکو بوده است.
جلوههایی از باورهای عامیه در دیوان روجا به چشم میآید و روایتهایی از سنتها، آیینها، فرهنگ و بوم در شعر نیما موج میزند
محمد حیدری شعر پژوه و نیما پژوه درباره آثار نیمایی بهویژه روجا میگوید: جلوههایی از باروهای عامیه در دیوان روجا به چشم میآید و روایتهایی از سنتها، آیینها، فرهنگ و بوم در شعر نیما موج میزند.
وی بابیان اینکه مؤلفههایی از زبان بومی در آثار نیما وجود دارد گفت: نیما اشارات قوی در این زمینه در دیوان روجا دارد و دستنخوردگی چهره زبانی نیما و استفاده از ترکیبهایی که امروزه به کار نمیرود یا خیلی کم بکار میرود را نیما در دیوان روجا آورده است و میتوان به آیینها، باورها و نکات سنتی زیادی اشاره کرد.
وی درباره بازتاب ضربالمثلها دردیوان نیما با اظهار اینکه ضربالمثلها دربرگیرنده آمالها و باورهای بومی هستند، اظهار داشت: جلوههایی از باورهای عامیانه در دیوان روجا وجود دارد.
این نیما پژوه با اشاره به اینکه تلاش نیما این بود که زبان طبری را هم احیا کند، ادامه میدهد: زبان طبری کمکم در حال رخت بستن بود و نیما در این زمینه دغدغه داشت.
طی سالهای گذشته تا به امروز بهصورت متفرقه و پراکنده آثار نیمای بزرگ به زبانهای مختلف انگلیسی، اسپانیایی، ترکی و لهجههای مختلف افغانی و زبان اردو در پاکستان و. کشورهای مختلف توسط ایران شناسان، اساتید دانشگاهها و علاقهمندان به آثار وی، ترجمهشده است اما نیما همچنان پژوهشگران را چشم در راه است.
شباهت پدر شعر نو و حماسه سرای پارسی
امین رستمی از شاعران مازندران نیز بابیان اینکه نیما آبروی فرهنگ و ادب ما به شمار میرود، به شباهتهای بین نیما و فردوسی اشاره کرد و از نیما بهعنوان پدر شعر نو و فردوسی بهعنوان پدر حماسه ایران نام برد.
وی به پایان غمانگیز زندگی هر دو شاعر اشاره کرد و گفت: بااینکه هر دو شاعر قله شعر و ادب ایران به شمار میروند، یکی فرزند دهقان توس و دیگر فرزند ابراهیمخان اسفندیاری و از نوادگان شهریاران مازندران بوده است.
به گفته او، هر دو شاعر مغضوب حکام زمانه بودند و فردوسی مدتی متواری بود و نیما نیز پسازآنکه پدر شعر نو شده بود، میترسید که دستگیر شود.
علی اسفندیاری، روستازادهای که بعدها به شاعر پرآوازه معاصر و به نیما یوشیج معروف شد، خالق، شاهکارهایی چون افسانه، غراب و ققنوس است و همچنان ترا چشم راه است، شباهنگام که میگیرند در شاخ تلاجن.
از نیمای شعر ایران که با سرودههایش تحولی در شعر کلاسیک و سنتی پدید آورد، بهعنوان ققنوس خوشخوان با آوازه جهانی یاد میشود، هم او که با «قصههای رنگپریدهاش» به دنیای شعر پا گذاشت و «تعریف و تبصره و یادداشتهای دیگر» را درنوردید تا «حرفهای همسایه» را بشنود و «حکایات خانواده سرباز» را بیان کند و «شعر من»، «مانلی» و «خانه سریویلی»، «فریادهای دیگر» و «عنکبوت رنگ» و … را از خود به یادگار گذارد.
نیما با مجموعه تأثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد، این شاعر بزرگ، درحالیکه به علت سرمای شدید یوش، به ذاتالریه مبتلا شده بود، برای معالجه به تهران آمد، معالجات تأثیری نداشت و در تاریخ ۱۳ دیماه ۱۳۳۸، نیما یوشیج، آغازکننده راهی نو در شعر فارسی، برای همیشه خاموش شد، او را در تهران دفن کردند؛ تا اینکه در سال ۱۳۷۲ طبق وصیتش، پیکرش را به یوش برده و در حیاط خانه محل تولدش به خاک سپردند.
lمنبع:مهر